معرفی اثرات مثبت و منفی بازیها، روبرو کردن نوجوانان با واقعیتهای این زمینه،پرورش حس نقد پذیری و تیزبینی با تحلیل پاره ای از بازیها، معرفی بازیهای جایگزین بازیهای ویدئویی
عصر دیجیتال دنیای جذابی را برای ما ساخته است، این دنیا کارها را راحت، فاصلهها را نزدیک و رؤیاها را به خیال تبدیل کرده است. طوری که دیگر تصور زندگی در دنیایی غیر دیجیتال برای ما کابوس است.
بازیهای ویدئویی یکی از هدایای جذاب دنیای دیجیتال برای بشر امروز است. یک فناوری پرمخاطب که روز به روز در حال توسعه و پیشرفت است. از اولین بازیهایی که در آزمایشگاهها و روی َابَر رایانههای قدیمی اجرا شد تا این روزها که رایانهی رومیزی و تبلت و موبایل یک دنیا بازی در خود دارند مدت زیادی نگذشته است.
قطار پرسرعت فناوری بیتوقف به پیش میرود و مسافرانش آنچنان در مناظر بدیع پیش رو غرق شدهاند که متوجه گذر از ایستگاههای زندگی نمیشوند، یکی از این ایستگاهها کودکی است.
میگویند بچههای دو سه نسل قبلتر یک جور دیگری کودکی میکردند. عروسک پارچهای، فرفره، ماشین کوکی، بادبادک و قلاب سنگ و سه چرخه رؤیای کودکی آنها بوده است، به ما که رسید همه چیز کنترلی شد! ماشین کنترلی، دوچرخه کنترلی, آدمک کنترلی خلاصه ما بودیم و یک دستگاه کنترل، چرا در ایستگاه کودکی پیاده نشدیم ما که آدم آهنی نبودیم!! بچه بودیم و بازی را دوست داشتیم.
یک مرتبه هم به خود آمدیم دیدیم سر از رایانه، تبلت و موبایل درآوردهایم گفتند بنشینید پای این دستگاه و بازی کنید آن وقت بود که همه چیز تغییر کرد دیگر هوای بچهگی ما عوض شد، همه چیز در آن دستگاه بود، توپ و عروسک و ماشین و هواپیما همه چیز داشت زیبا و جذاب بود ولی واقعیتی در کار نبود همه چیز مجازی بود.
روزهای کودکی گذشت و ما نفهمیدیم، حالا که در دوران نوجوانی هستیم حواسمان باشد خوب نوجوانی کنیم و لحظه لحظه آن را حس کنیم. نگذاریم با بازیهای بزرگترها زود بزرگمان کنند ما هنوز برای بزرگ شدن وقت داریم. نگذاریم تمام سرگرمیهایمان در رایانه و تبلت و موبایل و بازیهای مجازی خلاصه شود با بازیهای واقعی آشتی کنیم.
میگویند اگر میخواهید دنیا و آدمها را بشناسید نیاز به تجربه و ارتباط واقعی دارید و بازی یکی از شیرینترین شکلهای ارتباط است. از زمانهای بسیار قدیم انواع بازیهای محلی و سنتی با هدف ارتباط و دوستی و همکاری و اهداف متنوع دیگر در میان اقوام متفاوت در گوشه و کنار سرزمین پهناورمان رایج بوده است، فصل مشترک اغلب این بازیها ارزان و کم خرج بودن و بکارگیری حواس و تقویت مهارتهای جسمانی و فکری گوناگون و گروهی بودن است.
اگر پای صحبت پدر بزرگ و مادر بزرگهای خود بنشینید با آن بازیها خاطرهها دارند و میتوانید برق شادی آن روزها را هنوز در چشمانشان ببینید، در ادامه برخی از بازیهای سنتی ایران را با هم یاد میگیریم.
از این به بعد شما سفیر بازیهای سنتی در خانواده خود هستید، هر جا که میروید دوستان و خانواده خود را به این بازیها تشویق کنید و لحظات شاد و خاطرات ماندگار بسازید.
در محوطهای باز مثل حیاط مدرسه، بچهها دست در دست هم داده و یک دایره بزرگی را درست میکنند. بعد از هم فاصله گرفته و دستها را باز میکنند و بر زمین مینشینند به طوری که فاصلهی آنها از یکدیگر به یک اندازه باشد.
یکی از بازیکنان که قبلاً انتخاب شده است، در حالی که دستمالی را در دست پنهان کرده تا معلوم نشود، به دور سایرین میگردد.
در یک لحظه دستمال را به آرامی در پشت سر یکی از بچهها روی زمین میاندازد و همچنان به دویدن ادامه میدهد حواس بچه ها بایستی به قدری جمع باشد که متوجه آنچه در پشت سرشان میگذرد، باشند. حال اگر بازیکنی که دستمال را برداشته، او را تعقیب کند و درست از جاهایی که او عبور کرده، بگذرد؛ برنده شده است و در غیر این صورت سوخته و از دور بازی خارج میشود. مثلاً چنانچه اگر او بچهها را دور میزند، او نیز باید دور بزند و اگر از لابهلای آنها عبور میکند او نیز باید از همان مسیر بگذرد. حال اگر توانست او را با دست لمس کند برنده بازی است و به عنوان جایزه و امتیاز دستمال را به گردش در آورده و پشت سر یکی از بازیکنان خواهد انداخت.
اما اگر بازیکنی که دستمال در پشت سرش افتاده است، متوجه نشود او نیز سوخته و از دور بازی اخراج میگردد و همچنین اگر متوجه شود ولی در مرحله تعقیب موفقیتی به دست نیاورد بایستی در محل قبلی خود بنشیند در غیر این صورت باز اخراج خواهد شد. (آذر، ۱۳۸۸)
بازی بدین ترتیب آغاز میشود که به پیشنهاد سرگروهِ گروه مهاجم، یکی از یاران با یک پا وارد زمین بازی میشود و به صورت لِی لِی به طرف بازیکنان داخل زمین حمله کرده و با دست آنها را لمس میکند که موجب سوختن و خارج شدن آنها از داخل زمین بازی میشود.
البته در این میان فردی که لی لی میرود سعی دارد با سرعت بیشتر و حفظ تعادل وظیفهاش را هم انجام دهد و بازیکنان داخل زمین نیز سعی بر این دارند که با فرار کردن از دسترس مهاجم دور بمانند.
حال چنانچه بازیکن مهاجم خسته شده و پای دیگرش را نیز روی زمین بگذارد، خواهد سوخت و بایستی نفر دیگری بنا به پیشنهاد سرگروه داخل زمین بیاید و رَوَند بازی را حفظ کند. این بازی تا لی لی رفتن آخرین نفر از گروه مهاجم ادامه مییابد و اگر توانسته باشند تمام بازیکنان داخل زمین را لمس کنند، برنده بازی میشوند. در دور بعدی جای دو گروه عوض میشود و آنها داخل زمین قرار میگیرند و گرنه در دور بعدی نیز به عنوان گروه مهاجم بازی خواهند کرد.
بچهها یکی را به عنوان ماهیگیر یا رهبر بازی انتخاب میکنند و بعد همگی در محدودهای که به نام دریا خطکشی کردهاند مثل ماهی پراکنده میشوند.
پس از شروع بازی ماهیگیر به تعقیب آنها پرداخته و با سعی و کوشش یکی از آنها را با دست لمس میکند حالا او یار ماهیگیر میشود و این بار دست در دست هم دو نفری به صید ماهیها میپردازند و با آن دستی که آزاد است یکی دیگر را لمس میکنند حالا ماهیگیران سه نفر شدند و بازی را دنبال میکنند.
با هر صید از تعداد ماهیها کم و بر طول تور ماهیگیری افزوده میشود، همکاری بایستی طوری باشد که تور از هم پاره نشود و با سرعت بیشتری ماهی بگیرند و در این میان وقتی ماهیها احساس خطر میکنند میتوانند از لابهلای بچهها یعنی فضای خالی بین دستهایشان عبور کرده و در پشت تور قرار بگیرند، بچههای زیرک و باهوش، همیشه در پشت تور پناه میگیرند. (آذر ، ۱۳۸۸)
این بازی مخصوص شبهای مهتابی و اردوهای مدرسه است کمی تاریکی به بازی ما هیجان هم میدهد، مقداری خوراکی هم لازم است.
بچهها یکی را به عنوان رئیس انتخاب میکنند با دستور او همه چشمهای خود را میبندند حالا او یک قطعه چوب (استخوان) را که برای همه مشخص شده است با قدرت زیاد پرت میکند به طوری که از برخورد آن با زمین صدایی برخیزد با دستور رئیس همه چشمها را باز میکنند و به دنبال چوب گمشده میگردند در اینجا آنهایی که تمرکز حواس دارند با درک سمت صدا به طرف آن خواهند رفت.
هرکس چوب را زودتر پیدا کند برداشته و به طرف رئیس میدود تا امتیاز کسب کند، بقیه بچهها هم سعی میکنند در مسیر، چوب را از او بقاپند و به پیش رئیس ببرند و امتیاز بگیرند، بعد از آنکه چوب به دست رئیس رسید بازی از نو آغاز میشود.
هرکدام از بچهها بتواند پنج بار چوب را پیدا کند برنده بازی است و رئیس همه خوراکیها را به عنوان جایزه به او خواهد داد. البته به رسم رفاقت بعد از یک تفریح سالم و خستگی دلچسب همه دور هم مینشینند و خوراکیها را با هم نوش جان میکنند. (آذر، ۱۳۸۸)
۵.استوپ هوایی
در این بازی فقط یک توپ و تعدادی دوست لازم است. توپ توسط شروع کننده بازی به هوا پرتاب میشود همزمان با پرتاب توپ به هوا نام شخصی از بازیکنان حاضر توسط پرتاب کننده با صدای بلند گفته میشود. فردی که نام او برده شده سعی میکند که توپ را بدون اصابت آن به زمین بگیرد. در این حین دیگر بازیکنان شروع به دویدن و دور شدن از آن منطقه مینمایند. فردی که نام او برده شده در صورتی که موفق به گرفتن توپ شد، دوباره عمل پرتاب توپ به هوا و صدا زدن نام یکی دیگر از بازیکنان را انجام میدهد. در صورتی که موفق به گرفتن توپ نگردید، آنگاه به دنبال توپ دویده و سعی مینماید هرچه سریعتر توپ را بگیرد. به محض گرفتن توپ می گوید: ” استوپ “. بازیکنان دیگر به محض شنیدن کلمه استوپ موظف هستند در هر جایی که هستند، توقف نمایند. شخصی که توپ را در دست دارد، می تواند به دلخواه به طرف هر کسی که نزدیکتر بوده و یا هر کس که وی مایل است، توپ را پرتاب نماید. در این حالت هیچ یک از بازیکنان اجازه حرکت ندارند. در صورتی که توپ به فرد مورد نظر برخورد کند یک امتیاز منفی برایش منظور میشود و بازی مجدداً توسط او آغاز میشود. در صورتی که توپ به وی برخورد ننماید یک امتیاز منفی به ضرر شخص پرتاب کننده حساب شده و بازی توسط او آغاز میشود. بازی با همین شیوه تکرار میشود تا امتیاز منفی شخصی به عدد مورد توافق و از پیش تعیین شدهای برسد. در این حالت دیگر بازیکنان به غیر از شخص دارای امتیاز منفی با مشورت آهسته نامی مستعار برای وی انتخاب مینمایند و از اینجا به بعد در هنگام پرتاب توپ به هوا او را با نام مستعار انتخاب شده میخوانند. هر کس وی را با نام اصلی صدا کند یک امتیاز منفی به حسابش منظور خواهد شد با رسیدن امتیازات منفی به عدد مورد توافق و از پیش تعیین شده، شخص مورد نظر را رو به دیوار یا سطح دیگری چسبانده (تکیه داده) و هر یک از بازیکنان وی را با توپ مورد اصابت قرار میدهند. پس از پایان این توپ باران شخص مورد نظر اصطلاحاً سوخته و از بازی خارج میشود. دیگر بازیکنان آنقدر به بازی ادامه داده تا یک نفر باقی بماند که او همان برنده نهایی بازی است.
۶.چشم بندانک
این بازی قرنها ریشه دارد. بچهها دور هم جمع میشوند و یک بازیکن به عنوان ” بازیکن چشم بسته” انتخاب میشود. چشمهای او را با یک روسری یا شال میبندند و او را در وسط اتاق قرار داده و سه مرتبه دور خودش میچرخانند تا سر در گم و گیج شود.
بازیکنان در نقاط مختلف اتاق پراکنده میشوند. بازی شروع میشود و بازیکن چشم بسته شروع به جستجوی دیگر بازیکنان میکند. حالا بازیکنان دیگر حق حرکت دادن پاهای خود را ندارند و تنها میتوانند بدنهای خود را برای فرار از تماس بازیکن چشم بسته بچرخانند. بازیکن چشم بسته هر کس را که بگیرد باید با لمس او، او را شناسایی کند اگر حدس او درست باشد بازیکن چشم بسته بعدی او خواهد بود و اگر اشتباه کند باید دنبال فرد دیگری بگردد.(برنز، ۲۰۰۱، ص ۳۶)
۷.الَک دولَک
شکل ساده این بازی این طور است که بازیکنان به دو گروه تقسیم و به قید قرعه یکی از گروهها بازی را شروع میکند؛ یعنی: چوب کوچک (الک) را روی یک چاله کوچک یا وسط دو عدد آجر قرار داده و با سر چوب بزرگ (دولک) که در زیر آن قرار داده، با قدرت به طرف نفرات گروه حریف که در محوطه هستند پرتاب میکند. اگر چوب در هوا گرفته شود پرتاب کننده اخراج میشود وگرنه بایستی آن را از روی زمین بردارند و به طرف چاله (یا آجرها) بیاندازند و بازیکن الک به دست، با تمرکز حواس، آن را در دست میگرداند تا چوبی را که به طرف چالهاش میآید با ضربه دورش سازد، اگر نتواند سوخته است.(آذر،۱۳۸۸)
۸.کَبدی یا زوو
زو یا کبدی بازیی است که از زمانهای قدیم وجود داشته است. .بازی به این صورت است که افراد به دوگروه تقسیم میشوند به ترتیب در هر دو گروه انتخاب شده افراد با گفتن کلمه “زوووووووو” یا “کبدی، کبدی” به افراد گروه مقابل را دنبال میکنند وسعی در لس کردن آنها دارند. اگر یاران آن فرد تا زمانی که نفسش بند بیاید بتوانند فرد مهاجم را نگه دارند او یکی از افراد آنها میشود.
این بازی ترکیبی از کشتی و راگبی است و مسابقات این بازی در سطح جهانی برگزار میشود و تیم ملی کبدی کشور ما نیز موفقیتهای زیادی در آسیا بدست آورده است.
۹. دست رشته
در این بازی که هر چه تعداد نفرات آن بیشتر باشند لذت بازی بیشتر خواهد بود، فردی به عنوان خرس وسط انتخاب میشود. این فرد میبایست در حین پاسکاریِ توپ (با دست) بین بازیکنان توپ را از آنان بگیرد. شخصی که توپ را از دست میدهد، جای او را میگیرد. عمل قاپیدن توپ در هوا نیز در این بازی مجاز است. هنگامی که این بازی به جای دست با پا انجام شود، به خرس وسط موسوم می شود. (همشهری آنلاین، ۱۳۹۱)
۱۰. وسطی
شرکت کنندگان در این بازی دو دسته میشوند و مشخص میکنند که اول کدام گروه وسط باشد. گروهی که وسط نیست، هم دو دسته میشود و هر دسته در یک طرف زمین بازی قرار میگیرد. آن ها توپی را از یک طرف به طرف دیگر پرتاب میکنند تا به یکی از افراد وسط بخورد افراد وسط هم سعی میکنند با جا خالی دادن نگذارند توپ به آن ها برخورد کند.
هر کس توپ به او بخورد از بازی بیرون میرود. اگر کسی توپ را بدون تماس با بدن خود یا زمین در هوا بگیرد (گل بگیرد)یا(بل بگیرد) در برابر هر بل میتواند یکی از یارانش را که از بازی بیرون رفته دوباره به وسط بیاورد، یا اگر یک بار سوخت از بازی خارج نشود. پرتاب توپ از این طرف به آن طرف آنقدر ادامه پیدا میکند تا چابکترین و زرنگترین فرد در وسط باقی بمانند. بازی با عوض کردن جای وسطیها با افراد دو طرف زمین ادامه مییابد.
این بازی خیلی هیجانانگیز است و هنوز هم میان بزرگترها طرفدار دارد. با اینکه انجام آن در فضای باز مناسبتر است اما در اتاق هم میشود انجام داد، باتوپهای پارچهای یا پیچیدن و گلوله کردن لباسهای کهنه. (آذر، ۱۳۸۸)
۱۱. هفت سنگ
امکانات لازم برای این بازی هفت عدد سنگ صاف و تخت و یک توپ هفتسنگ (شبیه توپ تنیس) است. بازیکنان در قالب دو تیم پنج یا شش نفره تقسیم میشوند. وقتی که سنگها چیده میشوند یکی از گروهها به عنوان پرتابکننده بازی را شروع میکند. شروع بازی به این ترتیب است که باید از فاصله نسبتاً دور توپ را به طرف سنگها بیندازند. گروهی که توپ را پرتاب میکند باید سعی کند که کمترین مقدار سنگ را بیندازد. چون در این صورت راحتتر میتواند بازی را تمام کند. وظیفه گروه دوم هم این است که نگذارد تیم پرتابکننده سنگهای ریخته شده را دوباره روی هم بچیند و باید با توپ به آنها بزند. هر کدام از بازیکنان تیم مهاجم که توپ به او برخورد کند از جریان بازی کنار میرود. و به این ترتیب اگر هیچ کدام باقی نمانند بازی به نفع تیم مدافع و اگر سنگها روی هم چیده بشوند بازی به نفع تیم مهاجم تمام میشود. (آذر، ۱۳۸۸)
۱۲. شمع گل پروانه
این بازی با سه نفر انجام میشود. دو نفر دوطرف یک طناب را به صورتی که وسط طناب کمی به زمین برخورد میکند، میگیرند و نفر سوم وسط میایستد و نفرات طرفین طناب را با این شعر “شمع گل پروانه ،اسم نفر وسط و اسم طرفین بازی” طناب را میچرخانند و نفر وسط از روی طناب میپرد روی هر اسمی که نتواند از روی طناب بپرد جایش را با اسمی که بر روی آن می ایستد عوض میکند.
۱۳. هوپ
در این بازی ابتدا یک نفر از بچهها که معمولا از بقیه بزرگتر است به عنوان استاد انتخاب میکنند. استاد یک عدد را اختیاری انتخاب میکند به طور مثال عدد ۳ را انتخاب میکند.
بقیه به شکل دایره مینشینند و استاد یکی از بچهها را انتخاب میکند او باید شماره یک را بگوید بعد به ترتیب نفر دوم عدد دو و سومی” هوپ”. در این جا، نفرات مضارب ۳ باید بسیار حواسشان جمع باشد و به جای عدد مضرب ۳، کلمه “هوپ” را بگوید.
کسانی که به اشتباه به جای هوپ عدد بگویند یا به جای عددی غیر از مضارب ۳، هوپ بگویند میسوزند و از بازی خارج میشوند. بازی تا زمانی ادامه پیدا میکند که تنها یک نفر باقی بماند آخرین نفر باقی مانده در دایره بازی به عنوان برنده شناخته میشود. (آذر، ۱۳۸۸)
۱۴. اَدا بازی
این بازی با بیش از چهار نفر قابل انجام است پس از یارکشی نفرات به دو تیم تقسیم میشوند. یکی از تیمها طراح معما و دیگری حدس زننده و بازیگر میباشد. از تیم اول یک نفر داوطلب اجرا شده و موضوع ادا بازی که میتواند مشتمل بر چند کلمه باشد در گوش وی توسط یکی از اعضای تیم دوم نجوا میشود.
نکته اینکه نفرات تیم دوم قبلاً طی مشورت با هم بر سر موضوع ادا بازی به توافق رسیدهاند. نفر داوطلب تیم اول با زبان ادا و اشاره یا حرکاتی که با هم قرارداد کردهاند و نشانگر موضوع میباشند، سعی در رساندن مطلب به هم تیمیهای خود مینماید. آنقدر که ایشان موفق به گفتن آن کلمه یا جمله گردند.
از زیباییهای این بازی طرح موضوعات مفهومی است که وجود خارجی و فیزیکی نداشته و فرد داوطلب با هنر به کارگیری ادا و اشارات سعی در فهماندن آن و بیان آن توسط هم تیمیهای خود مینماید هر چه تعداد افراد بیشتر باشد انجام بازی لذت بیشتری بدست خواهد داد. (برنر،۲۰۰۱، ص ۱۹)
۱۵. اسم فامیل
یک بازی محبوب روی صفحه کاغذ، تعداد شرکتکنندگان در این بازی نامحدود است. در این بازی شرکتکنندگان ابتدا روی کاغذ جدولی رسم میکنند که ردیف اول آن مواردی همچون نام، نام خانوادگی، شهر، کشور، نام غذا، نام میوه، نام هنرمند، نام خودرو، نام حیوان، و غیره نوشته شدهاست. در مرحله بعد شرکتکنندگان روی یکی از حروف الفبا توافق میکنند و با شروع بازی سعی میکنند تمامی ستونهای جدول را به نحوی پر کنند که با حرف مشخص شده آغاز شود این کار با سرعت و مخفیانه انجام میگیرد.
اولین نفری که تمام موارد را پر کرد، استوپ میگوید و بقیه باید دست از پر کردن ستونها بکشند. سپس هر کلمه نوشته شده ستون به ستون مقایسه میشود و به هر گزینه امتیاز داده میشود پس از چند دور بازی نتایج مجموع شمرده میشود و برنده تعیین میشود. (برنر،۲۰۰۱، ص ۶۶)
۱۶. بیست سؤالی
دو گروه بازیكن روبروی هم قرار میگیرند. گروه اول بین خودشان چیزی را به عنوان موضوع انتخاب میكنند. گروه دوم با مطرح كردن حداكثر ۲۰ سوال باید به آن موضوع برسند. پاسخ سوالها فقط باید بله یا نه باشد. گروهی كه بتواند با سوالات كمتر به پاسخها دست پیدا كند برنده است.
۱۷. سنگ، کاغذ، قیچی
در این بازی دو نفره، مشت نماد سنگ، دو انگشت سبابه و وسطی نماد قیچی و کف دست باز شده نماد کاغذ هستند. دو نفر بازیکن دستها را به پشت برده و همزمان می گویند: ” سنگ، کاغذ، قیچی “. هر کدام میتوانند دست خود را به عنوان یکی از نمادهای بالا نشان دهند. ترتیب برتری هر یک از نمادها بر دیگری به این صورت است: برتری کاغذ بر سنگ، برتری سنگ بر قیچی، برتری قیچی بر کاغذ. شخص برنده شخصی است که نماد نشان داده شده توسط وی بر نماد فرد مقابل برتری داشته باشد. (برنر،۲۰۰۱، ص ۳۰)
۱۸. گل یا پوچ
گل یاپوچ یک بازی دسته جمعی است که دونفره هم قابل اجراست. دراین بازی یک شئ گردکوچک مثل نخود یا سنگریزه را داخل یکی از دستان قرارداده به طوری که افراد دیگر نبینند و باید با حدس و تیز هوشی به اصطلاح گل را پیدا کنند.
۱۹.چشمک
در این بازی تعدادی بریده کاغذ به تعداد بازیکنان آماده کرده و روی یکی از آنها علامت ضربدر میگذاریم و در ظرفی میریزیم سپس هر بازیکن یکی از آنها را بر میدارد.
بازیکنی که علامت ضربدر را بردارد، قاتل نام دارد؛ اما نباید بگذارد هیچکس این موضوع را بفهمد. سپس همگی گروه گرد مینشینند و به شدت مراقب حرکت چشمان یکدیگر هستند. قاتل باید در یک لحظه توجه یکی از بازیکنان را جلب کرده و چشمک مرگباری به او بزند بدون اینکه بازیکنان دیگر متوجه شوند. قربانی چند لحظه صبر میکند و بعد مثل یک مرده خود را روی زمین میاندازد. هر کدام از بازیکنان که چشمک قاتل را ببیند میتواند هویت او را فاش کند و بازی از سر گرفته شود.(برنر،۲۰۰۱، ص ۱۶)
۲۰. دور و نزدیک
در این بازی یک نفر انتخاب میشود و با دقت اتاقی را که در آن هستیم را بررسی میکند و مکان اشیا و اشخاص را به خاطر میسپارد سپس از اتاق خارج میشود و بقیه بچهها با مشورت هم جای چیزی را تغییر میدهند. سپس فرد انتخاب شده اجازه ورود به اتاق را پیدا میکند.
به محض اینکه به شیء مورد نظر نزدیک شد بقیه میگویند:” نزدیک، نزدیک” و اگر از آن فاصله گرفت میگویند:” دور، دور” تا اینکه شخص مورد نظر آن شیء را تشخیص دهد و بعد نوبت نفر بعدی است.
۲۱. مرد به دار آویخته
این بازیِ کلمهای، محدودیت تعداد ندارد از دو نفر تا بیست نفر. بچه ها به دو تیم تقسیم میشوند و شخصی به عنوان بازیگردان انتخاب میشود. تیم اول یک کلمه را انتخاب میکنند و یکی از آنها به تعداد حروف کلمه روی کاغذ خط میکشد و بین بخشهای کلمه در کلمات چند بخشی ممیز میگذارد. مثلا کلمه “هری پاتر” به این صورت نوشته شود : – – – / – – –
سپس بازیکنان تیم دیگر باید حروف را حدس بزنند و اگر حرف در کلمه موجود باشد باید آن را روی خط تیره بنویسند و اگر حدس نادرست باشد، پایه یک چوبه دار ترسیم خواهد شد. هر حرف اشتباهی باعث میشود خط دیگری به چوبه دار اضافه شود و سرانجام تیمی که اشتباه حدس زده بر دار خواهد بود بازی تا حدس درست کلمه
منابع:
- آذر، رسول (۱۳۸۸)، بازیهای سنتی]یادداشت وبلاگ[، بازیابی شده از : http://www.r-azar.com/bazihayeh-sonati.html
- برنز. برایان(۲۰۰۱)، دائرة المعارف بازی های خانوادگی، ترجمه: شیما ارفعی(۱۳۸۴)، تهران:معیار اندیشه
- همشهری آنلاین ، ۱۳۹۱ ، آشنایی با بازیهای سنتی و محلی، بازبینی شده در ۲۸/۲/۱۳۹۶ ، از http://hamshahrionline.ir/details/196062